26 آذر 1397 - 14:43

کابوس اصلاح طلبان

جریان اصلاحات در رقابت‌های سیاسی آتی نمی‌تواند در کسوت «مخالف خوان» و منتقد وضعیت موجود ظاهر شود.
نویسنده : محمدرضا شبانی
کد خبر : 1952
پایگاه رهنما؛
حرف و حدیث‌ها در مورد انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ شروع شده است. بازیگران سیاسی و کارگردانان آن‌ها بیش از هر زمانی دیگری نگران تکرار تجربه سال ۸۴ هستند. یکی هم قطاران خود را از حضور اصولگرایان در مجلس انذار می‌دهد و دیگری نتیجه تکرار تجربه ۸۴ را «یک گرفتاری بزرگ» می‌داند. آقای صادق خرازی (دبیرکل حزب ندای ایرانیان) هفته گذشته در کنگره این حزب تاکید کرد: «کنشگران سیاسی هوشمندانه تجربه سال ۸۴ را تکرار نخواهند کرد؛ تجربه‌ای که به گفته او، نتیجه‌اش یک گرفتاری بزرگ و هدر رفتن استعداد‌ها و ظرفیت‌های کشور برای چند سال شد!»
آقای بهزاد نبوی (از چهره‌های اصلاح طلب) نیز چندی پیش در مصاحبه با روزنامه سازندگی نسبت به آینده انتخاباتی هشدار داد و همه میانه‌رو‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا را به اتحاد دعوت کرد. اتحادی که به زعم نبوی افرادی با سبقه اصولگرایی همچون (لاریجانی، ناطق و باهنر) در حلقه آن جا می‌گیرند. آن طور که نبوی می‌گوید: «در غیر این صورت مانند سال ۸۴ که تفرقه اصلاح‌طلبان در آن منجر به پیروزی احمدی‌نژاد شد، مجلس ۹۸ و ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ هم از دست خواهد رفت...)
آقای زیبا کلام نیز درباره احتمال تکرار آنچه در انتخابات سال ۸۴ اتفاق افتاد می‌گوید: ««اصلاً اصولگرایان نیازی نیست که کاری انجام دهند، برای اینکه اصولگرایان در انتخابات سال آینده ۹۸ مجلس را خیلی راحت به دست خواهند آورد... به نظر من، مجلس یازدهم را خواهند برد و یکی، دو سال بعد هم در انتخابات ۱۴۰۰ قطعا اصولگرایان پیروز خواهند شد؛ یعنی آن ۱۶، ۱۷ میلیون رأی آقای رئیسی سر جایش هست، به علاوه یک چند میلیونی هم ریزش از سوی این ۲۴ میلیون می‌رود به سبد آقای رئیسی یا هر کس دیگری که از اصولگرایان بیاید نامزد شود. ما شانسی نداریم؛ چه در انتخابات ۹۸ برای مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰. مگر این وسط یک معجزه اتفاق بیفتد.»
البته آقای نبوی و هم قطارانش در تحلیل جریان شناسی انتخابات ۸۴ دچار اشتباه محاسباتی شده اند؛ چرا که شکست اصلاح طلبان در سال ۸۴ به خاطر تعدد نامزد‌های اصلاح طلب نبود و ماجرا چیزی فراتر از اظهارات آنهاست؛ دلیل عمده‌ای که مانع از جذب آرای جامعه به بدنه جریان اصلاح طلب بود، ریشه در بحران کارامدی و رادیکالیسم در سال‌های بعد از ۸۱ داشت. تا جایی که مصطفی معین (نامزد تمام قد اصلاح طلب) با حمایت رئیس جمهور وقت (یعنی خاتمی) تنها ۴ میلیون رأی را به سبد آراء خود سرازیر کرد. دلیل دیگری که ادعای فعلی کنشگران سیاسی اصلاح طلب در مورد علت شکست در انتخابات را به محاق می‌برد، سلسله ناکامی و شکست‌های اصلاحات در شورای شهر دوم و مجلس هفتم وانتخابات ۸۸ و. در طول یک دهه بود.
اما اصلاح طلبان در حالی با مرزبندی از دولت برای انتخابات آتی نسخه پیچی می‌کنند که در جریان دو انتخابات گذشته حمایت بی، چون و چرایی از دولت فعلی داشته اند که غیر قابل انکار و کتمان است؛ چرا که وضع موجود عصاره سیاست ورزی و عملکرد نامزد آنهاست؛ بنابراین اصلاح طلبان بیش از آنکه با طرح انتقادات تند به عبور از روحانی فکر کنند باید پاسخگوی انتقاد افکار عمومی بخصوص پایگاه اجتماعی خود باشند.
به عبارت دیگر، فراموش کردن حمایت تمام قد اصلاحات از دکتر روحانی (در سال‌های ۹۲،۹۴ و ۹۶)، برای جامعه حداقل در این بازه زمانی کوتاه، کارساده‌ای نیست. این جریان در رقابت‌های سیاسی آتی نمی‌تواند در کسوت «مخالف خوان» و منتقد وضعیت موجود ظاهر شود؛ چرا که چسبندگی جریان اصلاحات و کارگزاران به کارنامه کاندیدای مزبورشان (چه مثبت و چه منفی) کاملا واضح است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. صحبت کردن از ائتلاف به مثابه یک راهبرد ولو با مهره غیر خودی، برای پیروزی در انتخابات پیش رو، به معنای اشتباه محاسباتی مثل سال ۸۴ و دور زدن (فریب) حامیان اجتماعی خود است.

ارسال نظرات